امروز دوشنبه, 10 ارديبهشت 1403 - Mon 04 29 2024

منو

گزارشی از حضور خانم عفاف حکیم و همراهان از لبنان

jalase khanom hakim1

مدرسه علمیه حضرت زینب کبری سلام الله علیها، ظهر امروز میزبان مسئول محترم شاخه ی خواهران حزب الله و جمعی از خواهران حزب الله بود.
خانم عفاف حکیم مسئول حزب الله در شاخه خواهران، خانم ام الزهراء حکیم؛ مدیر حوزه علمیه خواهران نعلبک و از شاگردان شهید سید عباس موسوی، خانم کورانی از اساتید و همراهان و خانم دکتر مریم مجتهدزاده لاریجانی همسر جاویدالأثر سیدمحسن موسوی (کاردار سفارت ایران در لبنان، وی از همراهان حاج احمد متوسلیان و یکی از ۴ دیپلمات ربوده شده ایران در لبنان سال ۱۳۶۱ است) و رئیس سازمان نشر آثار و ارزش‌های مشارکت زنان در دفاع‌مقدس از میهمانان امروز بودند.

 ترجمه متن سخنرانی خانم حکیم:

خانم عفاف حکیم در سخنانی به همدلی و وحدت ایران و لبنان اشاره کردند و گفتند:

«ما ایران را مدرسه ای می دانیم که همه باید در آن دوره ببینند و از آن استفاده کنیم. شیفتگی و عشق ما به امام خمینی ادامه یافت با عشق ما به رهبری و ولی کنونی. این محبت ما فقط صرف علاقه به مرجعیت دینی نیست بلکه رهبری کل جهان اسلام است.
ما در لبنان، همه خواهران و برادران، سپاه و بسیج و همگی  هر حرفی که امام خامنه ای بزنند با تمام دل قبول می کنیم. ما احساس مسئولیت می کنیم به جامعه جهانی اسلام. برای ما مهم است که بدانیم رهبری چه چیزی برایشان مهم است و دوست دارند تا ما انجام بدهیم.

از مهمترین چیزهایی که مد نظر ماست، ایجاد رابطه عمیق و صمیمی با خواهران در ایران است، از مشکلاتی که سر راه اسلام است مسئله ی اسوه است. نمونه ای که اهل بیت به ما عرضه کردند و خواستند که دنباله رو آنها باشیم.

از فرصتهایی که شاید خیلی غفلت کنیم از آن، امروز مسئله داعشی هاست که خودشان نمونه های زشت را ارائه می دهند ولی در کنار آن، خود این فرصتی است برای عرضه نمونه اصیل اسلامی در مقابل این نمونه ای که آنها نشان می دهند. به خاطر این ما احساس فخر می کنیم به شما خواهران. شما و امثال خانم دیانتی (مدیریت حوزه) مایه ی فخر ما در جهان اسلام و لبنان هستید. وقتی فعالیت های شما خواهران را می بینیم در جامعه اسلامی خیلی خوشحال می شویم. و امیدواریم این رابطه در آینده ان شاالله بین خواهران و نخبگان در ایران و نخبگان ما در حزب الله استحکام بیشتری داشته باشد. ان شاالله ما امیدورایم به زودی میزبان همه ی شما در لبنان باشیم. 

مخصوصا در این برهه ی خیلی حساس که مادران ما در لبنان فرزندان خود را تقدیم اسلام می کنند. چهار پسر خود، سه پسر خود... و خیلی ها تک فرزند خود را با فخر و عزت تقدیم اسلام و در راه حضرت زینب کبری سلام الله علیها تقدیم می کنند.

اگر انقلاب اسلامی نبود، اگر امام خمینی نبود، اگر رهبری حکیمانه امام خامنه ای نباشد ما هیچ وجودی در لبنان نداشتیم. لبنان با اینکه خیلی کوچک است ولی 18 مذهب داریم. حزب الله با همه این مذاهب توانسته ارتباط صمیمانه برقرار کند. همه آنها از ما استقبال می کنند و در مراسم های ما شرکت می کنند و مقاومت را دوست دارند. ما واسطه شدیم و آنها به ایران و رهبری علاقه مند شدند.

پس ما باید طبق نمونه ای که اسلام و اهل بیت ارائه کردند به ما باشیم. باید با همه جهان ارتباط برقرار کنیم. ان شاالله شیعه لبنان همیشه با ایران و رهبری هست و در این راه استواریم.

سلام و تحیت سید حسن نصرالله بر همه شما خواهران...»

jalase khanom hakim4

پس از خانم عفاف حکیم، خانم ام الزهراء حکیم، از چگونگی شکل گیری حوزه علمیه در بعلبک گفتند:

«از نعمات خداوندی بر شما این است که در دولت اسلام و امام خمینی و رهبری سید قائد، زندگی می کنید و در این حوزه زیر سایه ولایت هستید. با برکت و اخلاص مسئولین در این حوزه. این نعمتی است که باید خدا را بر آن شکر کرد.
از لبنان سلام خواهران طلبه بر شما. آنها خیلی دوست داشتند در این سفر باشند. ان شاالله شما تشریف بیاورید آنجا. ما دوست داریم شما را آنجا زیارت کنیم.
حوزه حضرت زهرا سلام الله علیها در بعلبک از سال 1979 (همزمان با انقلاب اسلامی) پا گرفت. در آن وقت لبنان فقط چند خانواده ی متدین داشت و خیلی کم بودند، خیلی محروم و بی سواد. حتی بدیهی ترین مسائل دینی که معمولا در خانواده های دینی از روی تقلید انجام می شود، نبود. درس خواندن برای زنان واقعا یک عیب بزرگ بود و مورد استهزاء و تمسخر بود.

من و خانم حکیم باهم به نجف رفته بودیم و آنجا با شهید سید عباس موسوی و همسرش ام یاسر (که با هم شهید شدند) آشنا شدیم. آن زمان نه در لبنان و نه حتی در نجف حوزه خواهران نبود و عیب بزرگی بود وجود حوزه خواهران. متوجه شدیم که سیدعباس علیرغم اینکه درس خواندن برای زنان عیب است، به همسرش درس می دهد. من به آنها ملحق شدم و من و ام یاسر، شاگردان سید عباس شدیم. مدتی بعد صدام طلبه ها را زندانی می کرد و آقایان را گرفتند. صدام ما را از عراق بیرون کرد و ما به لبنان برگشتیم. سید عباس یک فکر متعالی و نوئی داشت و اصرار داشت که حتما خانمها درس بخوانند و شروع کرد اول همسرش را درس داد و من هم اضافه شدم. هدفش این بود که حتما باید یک عده تخبگان خانم حوزوی باشند که وقتی برگشتیم لبنان یک نهضتی در خانمها ایجاد کنند.

آن وقتها جنوب لبنان دست اشغالگران و اسرائیل بود و جنگ داخلی هم بود. به همین خاطر سیدعباس نتوانست در جنوب لبنان حوزه را بسازد و به بعلبک رفتند. سیدعباس آمد و در بعلبک ساکن شد، احساس نیاز به حوزه می شد، او یک حوزه برای آقایان ساخت و یک حوزه برای خانمها. سیدحسن نصرالله از شاگردان سید عباس بود.

حوزه ای که ساخته شد خیلی ساده و واقعا بدون امکانات بود و از لحاظ اجتماعی در بین مردم خیلی پایین بود، چون بعلبک منطقه ای بود که قبیله ای بود و خروج زن از خانه کار خیلی سختی بود و در این موقعیت سیدعباس حوزه را تشکیل دادند، همه عیب بزرگی می دانستند که دخترها بیایند و آنجا درس بخوانند و عیب بزرگتر این بود که سیدعباس، حوزه را با خوابگاه ساخته بود، برای خواهرانی که از شهرها و روستاهای دیگر می آیند تا بتوانند یک برنامه کامل دینی روی آنها اجرا کنند. سیدعباس و سیدحسن نصرالله در یک ساختمان با هم کنار حوزه زندگی می کردند تا به حوزه نزدیک باشند. حوزه با دو خواهر شروع به کار کرد. یکی خوابگاهی بود و دیگری از جایی دیگر بود. من و ام یاسر هم شدیم استاد.

سیدعباس یک ویژگی را خیلی مهم می دانست اول یادگیری دروس حوزوی و دیگری تبلیغ، اینها را اصل می دانست. به همین خاطر قبل از شروع این حوزه همیشه ما هر درسی که از او یاد می گرفتیم، سیدعباس ماشین می گرفت و من و ام یاسر و خود سیدعباس و سیدحسن نصرالله که خیلی جوان بود و هنوز محاسن هم نداشت، برای تبلیغ اسلام می رفتیم. سیدعباس و سیدحسن برای آقایان حرف می زدند و من و ام یاسر برای خواهران. الان هم همینطور خواهران زیادی که می آیند همینطور هست.

بعلبک از جنوب لبنان هم فقیرتر است و خیلی محروم و شیعیان آنجا خیلی محرومتر. دخترها وقتی می آمدند خوابگاه با خود سیب زمینی و کمی بلغور می آوردند تا برای افطار بخورند. غذای دخترها آنجا یک تکه نان و ماست و ... بود. امکانات کم بود ولی الحمدلله برکت خیلی زیاد. الان بین 60- 70 خانم طلبه داریم در حوزه مان.

حوزه مبدا حرکت و نهضت خانمها بود. تقلید از امام خمینی و شیوع این تقلید در لبنان از حوزه بعبلبک بود. فکر امام و مرجعیت امام، از آنجا منتشر شد الحمدلله. ولی سطح حوزوی در سطح لمعه و اصول مانده و بالاتر نرفته، بخاطر امکانات کم و کمبود اساتید.

بعد از شهادت سیدعباس، حوزه ما زیر نظر مستقیم سیدحسن نصرالله رفت و البته زیر بال و سایه ی رهبری امام خامنه ای.

در پایان خانم کورانی در تأیید صحبتهای خانم دیانتی راجع به ولایت پذیری مردم لبنان، گفتند:

وقتی هسته اولیه حزب الله تشکیل شد، برادر یکی از دوستان خیلی فعال بود و عاشق و شیفته امام بود. منافقین لبنان آن زمان ایشان را ربودند و خیلی شکنجه کردند و بعد شهید کردند. سیدحسن آمدند پیش رهبری و گفتند ما چه کار کنیم با منافقین؟ بجنگیم با آنها یا نه؟ رهبر گفتند: نه به هیچ وجه نجنگید، بروید اصلاح ذات البین کنید. سیدحسن آمدند و شروع کردند به این کار و به یک جاهایی رسیدند، قرار شد انتخابات بشود در شهرکها، خواهر این شهید که برادرش با شکنجه منافقین شهید شد، با گریه به من می گفت: به خدا من به قاتل برادرم رأی دادم چون رهبر گفته! چون رهبر گفته اصلاح ذات البین! چون رهبر گفته باید رأی بدهید.

یک دوست دیگر داشتم منافقین برادرش را کشتند. بعد حزب الله توانست منافقین را که 19 نفر بودند بگیرند. می خواستند منافقین را تار و مار کنند، بعد امر از رهبر رسید که رهبر گفتند اصلا به صلاح شیعه نیست که شما با آنها بجنگید. دوستم می گفت برادرم اسلحه ش را انداخت و گفت: «سمعا و طاعتاً...» به قول سیدحسن نصرالله ما منتظر نمی شویم رهبر بگوید، همین که بدانیم رهبر دوست دارد انجام می دهیم. تمام شیعیان لبنان همینطور هستند.

jalase khanom hakim2

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد